خدای محرم ، خودت به داد زندگیِ دنیایی ما برس ...
کوفیان خورشید را سر زدند
و کوفه در تاریکی فرو رفت
چند روز بعد
سر خورشید روی نیزه ها
اذان بیدار شدن سر داد ...
درهای آسمان باز شده اند ...
مگر صدای ناله آسمانیان به گوشت نمی رسد؟
مَحرَم شده ای تا مُحرَمی شوی؟
هر چه سعی کرد بین روضه
خبری از اشک نبود ...
راستی!
پرحرفی های لهو و بیهوده
قبل روضه
برای چه بود...؟!
خدایا ...
ظهر عاشورا حتی از سنگ هم خون جاری شد ...
چه بلایی سر چشم هایم آمده این روز ها ...
عزیزِ من!
تا تو به مَحرم هات محبت نکنی
بدیِ محبت نامحرم رو
درک نمی کنه ...