لحظه ای
کنار من بنشین
کمی با من حرف بزن ...
خدا میگوید!
اما بنده
میرود به دنبال
گناه ...
لحظه ای
کنار من بنشین
کمی با من حرف بزن ...
خدا میگوید!
اما بنده
میرود به دنبال
گناه ...
چطور میتوان
از خورشید
انتظار تابیدن داشت
وقتی
آسمان را ابر فرا گرفته ؟
پ.ن:
ابرها را پس بزن شب های قدر ...
شب قدر که شد
فهمیدم حتی اگه همه باهام قهر باشن
یک نفر هست که همیشه منتظرم نشسته ...
خدایا ...
توی این ماه
تشنگی ام رو به خودت زیاد کن نه به آب ...
پ ن :
راستی تا حالا تشنه خدا شدی؟
این شب ها
انگار تازه فهمیده مسلمانه ...
راستی قرآن هم ماجرا های جالبی داره!
پ ن : سالی یه بار ورق میزنه ...