دوباره پاییز شد و مسابقه بین
برگ های درختان و اشک های من
آن هم ، هنگام به یاد آوردن نام تو
شروع شد ...
دوباره پاییز شد و مسابقه بین
برگ های درختان و اشک های من
آن هم ، هنگام به یاد آوردن نام تو
شروع شد ...
کاش
دنیا رو سیل بگیره
اما قطره اشکی
از چشم کسی سرازیر نشه ...
هر چه سعی کرد بین روضه
خبری از اشک نبود ...
راستی!
پرحرفی های لهو و بیهوده
قبل روضه
برای چه بود...؟!
آسمان گریان باش ...
امشب در عزای بهترینِ بندگان خدا
رواست چشمانمان را با اشک بشوییم و
جور دیگر ...
با اشک ببینیم ...