کلمات من

کـلمه های پر از هیجان ذهـن مـن

کلمات من

کـلمه های پر از هیجان ذهـن مـن

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خادم» ثبت شده است

آقای من ...
پاییز است
درست!
اما
محرم ، بهار نوکری من است ...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۵ ، ۲۳:۳۰
صالحون

بچه سید بود
و مادرش رو چند سال قبل از دست داده بود
هر سال فاطمیه که میشد پیراهن مشکی رو به تن می کرد
و میشد خادم مادر ...
میگفت به پاس زحماتی که تو این 18 سال مادر برام کشید
راستی ... چقدر این سن آشناست ... نه؟
18 سال ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۰۵:۲۲
صالحون