کلمات من

کـلمه های پر از هیجان ذهـن مـن

کلمات من

کـلمه های پر از هیجان ذهـن مـن

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت» ثبت شده است

دوباره پاییز شد و مسابقه بین
برگ های درختان و اشک های من
آن هم ، هنگام به یاد آوردن نام تو
شروع شد ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۶ ، ۰۰:۵۸
صالحون

بعضی فصل ها خاص هستند ...
مثلا پاییز ...
سالگرد آشنایی من
با برگ درختی
که
فقط مدتی کوتاه
کنارم ماند ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۲
صالحون

صبحدم
چشمانم را که باز می کنم ...
تو را می بینم
گل های زرد د باغچه خانه ما
شکوفه های روی درخت
حتی صدای کبوترهای همسایه!
همه انگار قصد دارند
تو را به من یادآوری کنند ...
خب ، همه چیز که جور است
پس توکجایی؟

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۳۷
صالحون